هدیه قشنگ زندگی ، پرهام قند عسل

پرهام  11 شهریور برای سومین بار عازم شمال شد ولی ایندفعه به اتفاق مادر جون و خاله هاش یکی از بهترین سفرهای زندگش بود که بهش خیلی خوش گذشت از دوشنبه تا جمعه دریاکنار بود تو دریای شمال لذت زندگی شو برد از یک ونیم ظهر تا هفت عصر یکسره تو دریا شنا و میکرد و موج سواری وموقعی که پلاژ تطعیل می شد پرهام با گریه و فریاد از آب بیرون میاوردیمش همش دوست داشت تو آب بمونه و بازی کنه اون روزایی که پرهام تو شمال به همراه خاله لیدا خیلی بهش خوش گذشت و منم که فقط به عشق اینکه با پرهام باشم رفتم شمال تا میشد و در توانم بود سعی کردم پابه پای شیطونی هاش باشم ،پرهام سوار اسب شد بسیار لذت برد عکس هاشو وقتی فرصت کزدم و مرتبشون کردم تو وبلاگش می ذارم &n...

پرهام خیلی پسر با محبتی شده و خیلی مهربونه عاشق خاله لیدا و خاله دادا است، دادا همون ندا به زبان پرهام کوچولویه پرهام به همراه خاله ها و مامان رفت آتلیه که عکس بگیره و اینقدرشیطونی کرد و خنده بازار درآورد که نگو تمام ژست هایی هم که گرفته و حالتهایی که توی عکس هاش مشاهده میشه همه ابتکار خودشه آقا یه پا مدلینگه عاشقتم خاله ...

دور از تو و چشمان تو ای آبی زیبا         چشمی که حسود است و نظر دارد و ...است ...

...